ملاك بازيكناني كه به تيم ملي دعوت ميشوند چيست؟ نخستين پاسخي كه به ذهن ميرسد، پاسخي عاميانه و البته درست است؛ آمادگي! در ليست كیروش بازيكنان آماده بسياري به چشم ميخورند. مرداني كه هريك در ليگ دوازدهم در زمره بازيكنان شاخص به حساب ميآيند اما در همين ليست بازيكناني به تيم ملي دعوت شدهاند كه در ليگ دوازدهم نشاني از آمادگي نداشتهاند.
به گزارش رجانیوز، اگر ملاك دعوت مهاجمي است كه طي 11 هفته تنها يك بار موفق به گلزني شده است پس بازيكني كه 3 بار براي تيمش گل زده بايد كجا قرار بگيرد؟ در تيم منتخب آسيا؟! كارلوس كیروش در مواجهه با اين پرسش كه چرا كريم انصاري فرد را به تيم ملي فراخوانده است چه پاسخي ميتواند بدهد؟ اگر پاسخ او سابقه و قدمت است پس آرش برهاني بايد هر بار به تيم ملي فراخوانده شود چون او سابقه ديريني در تيم ملي دارد؛ مهاجمي كه تا هفته يازدهم البته با يك بازي كمتر 3 بار موفق به گلزني شده، يك پاس گل داده و حايز امتياز بيشتري در قياس با ديگر بازيكنان است.
دعوت از محمد غلامي نيز پرسش بزرگتري را برابر كروش قرار ميدهد. محمد غلامي به واسطه كدام بازي به يادماندني به تيم ملي دعوت شده است؟ او بازيكني نيمكت نشين در باشگاهش به حساب ميآيد. اينكه محمد غلامي يا كريم انصاري فرد روزگاري بازيكنان تاثيرگذاري در فوتبال ايران بودهاند به كنار، اكنون وضعيت آنها در باشگاههايشان چگونه است؟
حتي ميتوان درباره دعوت از محمد قاضي نيز از مرد پرتغالي سوالهايي را پرسيد. محمد قاضي نيز تاكنون تنها 2 بار موفق به گلزني شده است اما هربار به تيم ملي فراخوانده ميشود. با متر و معياري كه كیروش تعيين كرده نبايد توقع داشت اين قبيل بازيكنان كه آثاري از آمادگي در وجودشان نيست در بازيهاي آينده تلاش و كوششي در جهت آمادهتر شدن به خرج دهند.
وقتي غلامي با كمترين دقيقه بازي در تيم باشگاهياش به تيم ملي فراخوانده ميشود يا كريم انصاري فرد با يك گل زده در 11 هفته ملي پوش ميشود ديگر چه توقعي ميتوان از اين بازيكنان ناآماده داشت كه بر تمرينهاي خود بيفزايند و آمادگي خود را بيشتر كنند؟ كیروش با زبان بيزباني به فوتبال ميفهماند ملاكش آمادگي در باشگاه نيست.
او پيشتر نيز با دعوت نكردن از بازيكناني كه گفته ميشد شايسته حضور در تيم ملي هستند بياعتنايي خود را به آمادههاي ليگ نشان داده است. در ليست كیروش نام بازيكناني را ميبينيم كه حضورشان در تمرينهاي تيم ملي هم جايز نيست. بازيكني كه به زعم همه كارشناسان در بازيسازي براي تيمش كه در اين نقطه با كمبودهاي فراواني نيز روبرو است ناكام بوده است.
محمد نوري با كدام معيار و ملاك به تيم ملي فرا خوانده شده است؟ بازيهاي درخشاني كه براي پرسپوليس انجام داد يا عملكرد خوبش در بازي با لبنان؟! حضور محمد نوري در ميان دعوت شدهها به تيم ملي يك علامت سوال بزرگ برابر مرد پرتغالي است. محمد نوري بيشتر پاس گل داده است يا ميثم بائو؟
شماره 17 استقلال طي 200 دقيقه بازي 3 بار براي ديگر بازيكنان موقعيت گل ساخته است و يك گل هم زده است. آقاي كیروش ميثم بائو آمادهتر بود يا محمد نوري؟ چرا لباس مقدس تيم ملي به بازيكني داده ميشود كه هيچ حركت مثبتي در جهت ساختن گل براي مهاجمان تيمش نكرده است؟ در ليست كروش جاي خالي امير حسين صادقي را هم ميتوان مشاهده كرد.
به تعداد گلهاي خورده استقلال بنگريد؛ 4 گل در 10 بازي. گيريم خط حمله استقلال خوب نبوده و كروش به واسطه اينكه آبيها 9 بار موفق به گلزني شدهاند از دعوت بائو يا برهاني صرفنظر كرده است اما درباره دعوت نشدن از اميرحسين صادقي چه ميتوان گفت؟ آيا اين مدافع پيشتر در ليست كیروش قرار نداشت؟ از تراكتورسازي كه تا به حال 10 بار در ليگ دروازه خود را روي حملات حريف باز شده ديده است محمد نصرتي دعوت ميشود تا آنها صاحب يك نماينده در خط دفاع باشند اما استقلال هم با 4 گل خورده در 10 بازي تنها يك نماينده در تيم ملي دارد. آيا اين تبعيض نيست؟
شايد كیروش و همكارانش تصور كنند اين سياهه رنگي است اما آنها را با سوالات ديگري هم ميتوان روبرو كرد. چرا سعيد دقيقي به تيم ملي فراخوانده نميشود؟ مهاجمي كه گلهاي با ارزشي براي باشگاهش سايپا به ثمر رسانده است. حامد لك نيز يكي از دروازهبانهاي آينده دار فوتبال ايران محسوب ميشود. جاي اين دروازهبان نيز در تيم ملي خالي است
***
تيم ملي مقدس است. لباس تيم ملي ارزش و احترام والايي دارد و از آن با ارزشتر و پراهميتتر تفكري است كه پشت سر اين تيم قرار گرفته است. در واقع تفكرات مربيان تيم ملي است كه ما را به سرمنزل مقصود خواهد رساند. نميدانيم كارلوس كیروش آيا با واژه حق وناحق آشنايي دارد؟
آيا در ادبيات پرتغالي چيزي به نام حق و ناحق هست؟ اگر هست كه قطعا واژهاي معادل آن بايد باشد، كیروش حتما خوب ميداند كه اگر حق بازيكني در تيم ملي خورده شده باشد با موفقيت فاصله زيادي خواهد داشت. بازي با كره جنوبي نزديك است و اين نگراني وجود دارد دعوت از بازيكناني كه نشاني از آمادگي نداشتهاند سركروش را به باد دهد.
اگر 25 مهرماه كريم انصاري فرد همان بود كه در باشگاهش ديديم آيا ميتوان اميدي به برتري تيم ملي مقابل كره جنوبي داشت؟ اگر محمد نوري وارد تركيب اصلي شد و خط مياني تيم ملي را تقديم بازيكنان سريع كره جنوبي كرد آن وقت چه سرنوشتي در انتظار كروش خواهد بود؟
شايد كیروش برود و گزينه ديگري جاي او را بگيرد اما مربي بعدي ميماند و ويرانهاي كه كیروش ساخته است. ويرانهاي كه حاصل تفكرات اشتباه مرد پرتغالي در دعوت از بازيكناني بود كه هرگز شايسته دعوت به تيم ملي نبودهاند و بارها و بارها رسانهها به اين موضوع اشاره كردند اما تاثيري در روند دعوت از ملي پوشان نداشت.
آدرس جدید سایت